نهـــــــــان

سایه‌ی خویش هم، نهـــــــــان خواهم...

نهـــــــــان

سایه‌ی خویش هم، نهـــــــــان خواهم...

مقربین


هوا هوای کتاب ِ دزدی ست، در کافه‌های فراموشی، در پس‌زمینه‌ای از ملقمه‌ی استنشاق آلودگی و دود سیگار، در ظهرهای آفتابی ِکم‌رنگ همراه با وزش‌های استخوان‌سوز نیمروزی.

به یادم بیاور آقای رئیس که چه‌طور برق آفتاب ِ بی‌جان ِ اسفندی چشمم را می‌زند، به یادم بیاور که چه‌طور وزش‌ بادهای موسمی از پا درم نمی‌آورد، که چه‌طور شعر قیصر بر پیکره‌ای از دیوارِ ناکجا، تا کجا می‌توانست دیوانه‌ام کند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد