نهـــــــــان

سایه‌ی خویش هم، نهـــــــــان خواهم...

نهـــــــــان

سایه‌ی خویش هم، نهـــــــــان خواهم...

رستاخیز ِ کلمات

و متاسفانه یا خوشبختانه فروغ می خواند که : "و زخم‌های من همه از عشق است از عشق، عشق، عشق..."

با خودم می گویم و "دردهای من همه از فُرم است از فُرم از فُرم از فُرم..."

 و هی توی ذهن کلنجار می روم با همه‌ی لغات .

 

پی نوشت *:عنوان، نامِ آخرین کتاب ِ دکتر شفیعی ِ کدکنی ست.

پی نوشت **:شنیدن ِ صدای گیرای فروغ و خواندن ِ جملاتی که کلمه ها و ترکیب های تازه ای هستند که آوایشان آشنا و معنایشان... - آخ از معنا... از فُرم... – یادآور ِ صدای دلنشین ِ استاد است، همه از مهربانی‌های "ع"، "س"و "ح"ی نازنین است.

پینوشت ***: صدای گیرا، آوای آشنا، صدای دلنشین،... رستخیز ِ کلمات چه می‌شود؟!کلنجار با لغات ادامه دارد...

پی نوشت **** :متاسفانه بودنش فقط به همین دلیل می تواند باشد که دیگر نمی‌توانم با هیچ نگاه ِ دیگری این کلمات ِ معجزه‌وار ِ فروغ را بخوانم.