ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 |
میبینمت، هر لحظه در رویای حیرانی
اضغاث احلام است،خواب است و پریشانی
زنجیرها من بستهام هر شب به رویاها
میبخشیام؟ ناخوانده میآیند مهمانی
ترتیبِ تقویم و شب و روزم به هم خورده است
پاییز و آبان میشود اینجا به آسانی
امشب پلنگ وحشیام عزم قمر کردَست
میتازد او بر آسمان، بر قرص ِ نورانی،
میپیچد او برخود، نمیداند کجا گم کرد
مجنون ِ مستش را در آن دریای طوفانی
چندین هزاران چنگ در من می زند فریاد
آهسته من را میبرد هی سمتِ ویرانی
ـــــ
دیوانهای دارد درونم شعر میگوید...
دیوانهای دارد برایَت...نه...نمیدانی...